جدول جو
جدول جو

معنی بهانه ساختن - جستجوی لغت در جدول جو

بهانه ساختن(نَ)
دست آویز کردن. (فرهنگ فارسی معین). عذر تراشیدن: اگر از بنده سیر شده است بهانه توان ساخت شیرین تر از این. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 317) ، ناگاه گرفتن، غالب شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، متحیر گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قال اﷲ تعالی: بل تأتیهم بغتهً فتبهتهم فلایستطیعون ردها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بهانه ساختن
دست آویز کردن
تصویری از بهانه ساختن
تصویر بهانه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُآ خَ رَ)
عریان کردن. لخت کردن. برهنه کردن. التفاء. (از منتهی الارب) ، خوردنی و طعامی که از عقب سر جمعی که به سیر رفته باشند برند. (برهان) (آنندراج). خوردنیی که پس از رفتن قومی و یا در غیبت کسی پزند. (شرفنامۀ منیری). رجوع به پروازه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ خَ)
عذر بیجا آوردن:
شوری ز تو غائبانه دارد
بلبل گل را بهانه دارد.
جعفربیک ولد بهزادبیک (از آنندراج) ، رخنه، جدایی و افتراق، حیرت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
آهنگ ساختن:
خونم زدیده مطرب امشب روانه ساخت
یا رب چه درد داشت کسی کآن ترانه ساخت ؟
باقر کاشی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(تَ اُ دَ)
روانه کردن. رجوع به روانه کردن شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ دَ)
نشانه کردن. هدف قرار دادن و به سوی او قراول رفتن
لغت نامه دهخدا
(بَ خوا / خا نِشَ تَ)
بنای خانه کردن. ساختن خانه. درست کردن خانه:
دل ای رفیق بر این کاروانسرای مبند
که خانه ساختن آیین کاروانی نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از لانه ساختن
تصویر لانه ساختن
ایجاد لانه کردن آشیانه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدنه ساختن
تصویر هدنه ساختن
صلح کردن: (باآنکه این هدنه ساخته بودند پیوسته درحدود اطراف ولایت منازعت میرفت)
فرهنگ لغت هوشیار